Duration: (5:55) ?Subscribe5835 2025-02-13T23:46:20+00:00
بیوه بودم و با باغبونمون......داستان_واقعی #رادیو_داستان#پادکست
(5:55)
پیره زن 60 ساله نابینا و بیوه در خانه دخترش حامله شد؟😱 حقیقتی که شما را شوکه میکند 😱
(21:42)
بیوه بودم...#داستان #واقعی #پادکست
(23:19)
تو همسایگی ما زن بیوه و زیبایی بود که... | داستان واقعی جذاب
(20:27)
بیوه بودم و خونه برادرشوهرم خوابیدم نصفِ شب گرمای یه چیزی و روی بدنم حس کردم چشمم و که باز کردم ...
(22:18)
ضربدر بهتره یا جمع و تفریق 😂 ما هم ضربدری دوست داریم
(21:8)
تو مستی وسط ورق بازی،رفیقم گفت شرط سر زنامون،زنامون روباهم عوض کنیم | رادیو داستان | داستان واقعی
(10:39)
شب عروسیم بود وقتی آخر شب شد و زنم لباس عروسش و درآورد و اومد پیشم بخوابه یه هو دیدم.../ #داستان
(27:36)
مادرشوهرم عاشق برادر کم سنم شده بود و برای اینکه مانعش نشیم شروع به کار عجیبی کرد و
(13:17)
داستان واقعی : کلیک کن بهترین داستان عمرتو گوش کن 😍#داستان #dastanland
(1:16:26)
We spent 24 hours relentlessly for the baby and it happened
(42:34)
وقتي پيري خرد از كف داده جنون خود را بر ملتي بزرگ تحميل ميكند و ملتي مرگ را آرزو ميكند
(52:26)
身价千亿的首富伪装成空调维修工相亲,誰料闪婚的老伴竟然是自己散失多年的初恋【闪婚老伴是首富】#热门短剧
(52:27)
مجتبی به بزرگترین آرزوی خود رسید- امشب مجتبی پدر اصلی و پدر اندر خود را مهمان کرد😍
(34:41)
بیوه بودم و باغبونم که مرد خیلی هیکلی بود باهام کاری کرد که...🤦♀️#داستان_واقعی #پادکست #داستان
(6:54)
بیوه بودم و بچههام نون خالی میخوردن تا این که زن همسایه پیشنهادی بهم داد که یک شبه
(18:26)
داستان واقعی:سرایدار زن بیوه ای بودم ؛ ازم خواست که باهاش...🤦♀️#پادکست #داستان_واقعی #داستان
(8:3)
بیوه بودم و........#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست
(10:45)
بل گانس معروف به بیوه سیاه که عاشق شوهر بود اما😱 _ پشمات میریزه چکارا میکرد
(7:20)
داستان واقعی: بیوه شده بودم داشتم پاهای حاج محمد رو میمالیدم که #داستان_واقعی #پادکست #داستان
(14:45)
بیوه بودم که......داستان_واقعی #رادیو_داستان#پادکست
(9:33)
تازه بیوه شده بودم و دامادم هر شب بین من و دخترم میخوابید تا نترسم تا اینکه یه شب
(29:46)
زن بیوه بودم که مجبور شدم با کسی عروسی کنم که پسر هایش از من کرده بزرگ تر بود اما بعداز عروسی
(9:34)
بیوه بودم و بعد از ده سال ازدواج کردم اما شب عقد وقتی سرمو بالا گرفتم دیدم عاقد شوهر اولمه و
(30:10)
داستان واقعی :من مردی بیوه بودم خانم دکتر داشت پاهامو می مالید یهو
(34:54)
بیوه بودم و خونه برادرشوهرم خوابیدم که نیمه های شب چیزی رو بین پاهام حس کردم چشمم رو که باز کردم...
(12:25)
داستان واقعی /بیوه بودم خونه برادر شوهرم خوابده بودم نصف شب چیز سفتی بین پاهام حس کردم وقتی چشمم
(11:28)
چون بیوه بودم برای یه مرد شصت ساله عقدم کردن که حتی بلد نبود شب عروسی
(14:14)
داستان زندگی: حامله شدم در صورتی که بیوه و نازا بودم و نمی دونستم جریان چیه تا اینکه...
(12:24)