داستان ارسالی : تو پیام نوشته بود تا ابد منتظر می‌مونیم و فراموشت نمیکنیم. پادکست سرنوشت زندگی

(52:30)

نوشته بود یادم میاد قدیما مردم خیلی رفت و آمد میکردن و دلشون خوش بود الان چی؟ زندگی سخت شده …

(50)

نوشته بود اینم ولاگ مهمونی ، چطور بود؟

(59)

نوشته بود: دیگه مادرشوهری که بپرسه به جز آرایش کردن کاری بلد نیستی😂این جواب حقش بود😎

(17)

نوشته بود از ما به شما نصیحت قبل رفتن کاراتونو بکنید اتفاق خبر نمیکنه 😂

(14)

نوشته بود: قول میدی که به نقاشیم نخندی!؟ 🥲🥲

(28)

خواندن متن انگلیسی همراه با ترجمه دری #ترجمه_انگلیسی

(54)

نوشته بود: توام از داداشت آتو داری؟😀من که قشنگگگگ باج گیرم 😅تو باج گیری یا دهن لق؟🙄

(16)

نوشته بود: از من به تو نصیحت زن نگیر ...اگه میخوای آرامش و آسایش داشته باشی زن نگیر 😅🤣

(24)

نوشته بود: هامانم یکم بی اعصابه شما ببخش😅

(18)

نوشته بود: انقد رابطه پدر دختریشون قشنگه،که با دیدنشون عشق میکنم🥹❤️کاش همه باباها انقد پایه بودن🥲

(35)

نوشته بود از وقتی که مستقل شدم و تنها زندگی میکنم تازه میفهمم مادرا چقدر زحمت میکشن داخل خونه

(37)

نوشته بود امسال گفتیم هرجور شده یه تولد کوچولو برای بابا بگیریم خاطره خوب براش بمونه تو خونه جدید ما

(56)

نوشته بود: من‌خیلی بهش اعتماد داشتم اصلا ..فک نمیکردم که بخواد اننتقاام بگیره😂

(21)

نوشته بود: دقیق ۶ ساعت زیر افتاب مستقیم این کار و با کلی عشق و حس قشنگ براتون کشیدم😍 (سوگند بردبار)

(57)

نوشته بود: شمام مثل من رفیقین با پسرتون یا نه🥰🥰

(24)

نوشته بود: دیگه وسایل چوبی قیمتیتو دور ننداز😌.حالا بگو حق با من بود یا مامانم؟!😅

(54)

این خانم محترم نوشته بود: با من و بچه آماده شین بریم مدرسه🏫🚸👩‍🏫🎒

(36)

نوشته بود: من عاشق مهمونی دادنم حتی بیشتر از مهمونی رفتن بهم خوش میگذره😍 مخصوصا مهمونام عزیز باشن😍❤️

(1:39)

نوشته بود: دیدم آزی جون رو، گفتم شعر بخون برام! گفت گذرم افتاد میام، قول داده دیگه! 🎤🤞

(11)

مورگان والن - کتاب را نوشتم (ویدیو متن ترانه)

(2:58)